استاد دکتر سیّدحسن حسینی ابری،عضو هیأت علمی گروه جغرفیای دانشگاه
صفای پدر و فرزندی
فرزند حقی به گردن پدر دارد و پدر هم حقی به گردن فرزند . حق پدر بر فرزند این است که فرزند ازوی در هرکاری فرمانبرداری کند غیر از نافرمانی خدای عزیز . وحق فرزند بر پدر این است که نام نیکو برای او بگذارد، خوب تربیتش کند و قرآن تعلیمش نماید . (حضرت علی علیه السلام، نهج البلاغه، سخن 407)
استاد دکتر سیّدحسن حسینی ابری،عضو هیأت علمی گروه جغرفیای دانشگاه اصفهان
سیّدحسن حسینی ابری در سال 1318 درقریه”ابر” از توابع شهر اصفهان (سه کیلو متری شرق شهر، ابهر یکی از محلات شهر خوراسگان) در یک خانواده زارع خرده مالک خوش نام متولد شد. پدر ایشان سواد خواندن و نوشتن نداشت،اما مادرشان تحصیلات قرآنی را به کمال داشت و همواره با کمال جدیت مشوق او و دیگر برادرنش به ادامه تحصیل، و پیگیر روند کارهایشان بود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان جلالیه خواجه نظام الملک، متوسطه را در دبیرستان کازرونی و دانشسرای کشاورزی، دوره کارشناسی را در دانشگاه اصفهان، کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران و دکتری را در دانشگاه اسلامی علیگره هندوستان به پایان رساند.
او هفده سال در آموزش و پرورش تدریس کرد که اکثراً در مناطق روستایی بود و فقط 3 سال در شهر اصفهان خدمت کرد، و از کلاس اول ابتدائی،تا دوره های تربیت معلم و تربیت مربی کودک را شامل می شد وی در سال 1345 با سمت مربی آموزشی در گروه جغرافیای دانشگاه اصفهان استخدام شد. او در سال 1357 به مرتبه استادیاری، و در سال 1375 به مرتبه دانشیاری، و در اسفند 1380 به درجه استادی ارتقاء یافت.
استاد حسینی از سال 1362 تا 1365 الگوسازی مردمی کردن احیای مراتع و کویر زادائی را، با پشتیبانی مجتمع فولاد مبارکه و مناطق روستایی پیرامون آن به آزمون گذارد و دستور العملهای اجرائی آن را با توجه به سنت های مرتع داری گذشته ایران تهیه کرد که امروز ه در سایه تلاش های او و همکارانش واگذری مراتع به دامداران جنبه قانونی و اجرائی یاته است. وی همچنین اولین نمونه تغذیه مصنوعی سیلابها را با کمک مجتمع فولاد مبارکه در شهرستان شهرضا اجرا کرد و پاسخی بسیار امید وار کننده در احیای 25 رشته از قناتهای منطقه به دست داد که مبنای توسعه آبخیزداری و آبخواندی در دیگر نقاط کشور قرار گرفت.
وی از سال 1366 که مسئله محرومیت زادائی” بشاگرد هرمزگان” به سر پرستی کمیته امداد حضرت امام خمینی(ره) فراگیر شد، همکری پیوسته با آن نهادرا آغاز کرد و طی 15 سال همکاری پیوسته با آن نهاد آبخیز داری مشارکتی در “بشاگرد”، راه خود را برای محرومیت زادائی از منطقه و مناطق مشابه باز کرد، از منطقه “بشاگرد” به بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در امر مطالعات توسعه روستایی را پیوست و حدود 70 طرح هادی روستائی در استانهای مختلف کشور به انجام رساند.
استاد حسینی کتابها و مقالات زیادی را درباره روستاها و فرهنگ غنی روستائی کشورمان به چاپ رسانیده، از جمله: کتاب زاینده رود، از سرچشمه تا مرداب گاوخوانی، که خود برای نوشتن این کتاب، این مسیر را با چند بار با پای پیاده طی کرده، و مدیریت سنتی و تقسیم نامه آب رودخانه را که در طوماری به نام طومار شیخ بهائی به صورت ده به ده و مزرعه ه مزرعه درج شده است، با دقت کافی مطالعه کرده و از متن سیافی به متن امروزی بر گردانده، و آن را از بهترین نوشته هائی می داند که تا کنون درباره زاینده رود نوشته است. کتاب دیگر او مدخلی بر جغرافیای روستانشینی است که این مبحث برای اولین بار در کشور توسط ایشان به گونه ای سیستمی و با هدف حصول به نتایج کاربردی در زمینه توسعه روستائی کشور، پیگیری شده و تجارب پدرانمان را در مدیریت منابع طبیعی و انسانی روستائی در پیش رو قرار می دهد، و با تحلیل آن سنتها طریق بهروز کردن آنها را نشان می دهد تا به قول استاد امروزیان و آیندگان را به کار آید. این کتاب به عنوان کتاب برتر سال 1381 در رشته های تاریخ و جغرافیا بر گزیده شد. استاد سیّدحسن حسینی ابری، مردی که زندگی اش در خدمت صادقانه به علم و اندیشه و فرهنگ و مردمان این سرزمین سپری گشت، پس از این همه تلاش خستگی ناپذیر بازنشسته شد و در عین حال علاوه بر تحقیق و مطالعه و پژوهش، به صورت حق التدریس در گروه جغرافیای دانشگاه اصفهان به تدریس بعضی از واحدهای درسی مشغول بود، تا اینکه در یکی از همین روزهای نه چندان دور، در تاریخ 22/3/89 دانشکده ادبیات فقدان این استاد فرزانه را لباس اندوه برتن کرد و در تاریخ 23/3/89 پیکر پاکش را دیدگان اشکبار استادان، دانشجویان و همکاران، از جلوی در ورودی دانشکده تا آرامگاه ابدی اش بدرقه کردند؛ روش شاد.
منبع:معرفی دانشکده ادبیات و علو انسانی، به اهتمام دکتر اصغر منتظر القائم
گردآوری توسط: سیّدحسام سیّدحسینی
فرزند حقی به گردن پدر دارد و پدر هم حقی به گردن فرزند . حق پدر بر فرزند این است که فرزند ازوی در هرکاری فرمانبرداری کند غیر از نافرمانی خدای عزیز . وحق فرزند بر پدر این است که نام نیکو برای او بگذارد، خوب تربیتش کند و قرآن تعلیمش نماید . (حضرت علی علیه السلام، نهج البلاغه، سخن 407)
استاد دکتر سیّدحسن حسینی ابری،عضو هیأت علمی گروه جغرفیای دانشگاه اصفهان
سیّدحسن حسینی ابری در سال 1318 درقریه”ابر” از توابع شهر اصفهان (سه کیلو متری شرق شهر، ابهر یکی از محلات شهر خوراسگان) در یک خانواده زارع خرده مالک خوش نام متولد شد. پدر ایشان سواد خواندن و نوشتن نداشت،اما مادرشان تحصیلات قرآنی را به کمال داشت و همواره با کمال جدیت مشوق او و دیگر برادرنش به ادامه تحصیل، و پیگیر روند کارهایشان بود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان جلالیه خواجه نظام الملک، متوسطه را در دبیرستان کازرونی و دانشسرای کشاورزی، دوره کارشناسی را در دانشگاه اصفهان، کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران و دکتری را در دانشگاه اسلامی علیگره هندوستان به پایان رساند.
او هفده سال در آموزش و پرورش تدریس کرد که اکثراً در مناطق روستایی بود و فقط 3 سال در شهر اصفهان خدمت کرد، و از کلاس اول ابتدائی،تا دوره های تربیت معلم و تربیت مربی کودک را شامل می شد وی در سال 1345 با سمت مربی آموزشی در گروه جغرافیای دانشگاه اصفهان استخدام شد. او در سال 1357 به مرتبه استادیاری، و در سال 1375 به مرتبه دانشیاری، و در اسفند 1380 به درجه استادی ارتقاء یافت.
استاد حسینی از سال 1362 تا 1365 الگوسازی مردمی کردن احیای مراتع و کویر زادائی را، با پشتیبانی مجتمع فولاد مبارکه و مناطق روستایی پیرامون آن به آزمون گذارد و دستور العملهای اجرائی آن را با توجه به سنت های مرتع داری گذشته ایران تهیه کرد که امروز ه در سایه تلاش های او و همکارانش واگذری مراتع به دامداران جنبه قانونی و اجرائی یاته است. وی همچنین اولین نمونه تغذیه مصنوعی سیلابها را با کمک مجتمع فولاد مبارکه در شهرستان شهرضا اجرا کرد و پاسخی بسیار امید وار کننده در احیای 25 رشته از قناتهای منطقه به دست داد که مبنای توسعه آبخیزداری و آبخواندی در دیگر نقاط کشور قرار گرفت.
وی از سال 1366 که مسئله محرومیت زادائی” بشاگرد هرمزگان” به سر پرستی کمیته امداد حضرت امام خمینی(ره) فراگیر شد، همکری پیوسته با آن نهادرا آغاز کرد و طی 15 سال همکاری پیوسته با آن نهاد آبخیز داری مشارکتی در “بشاگرد”، راه خود را برای محرومیت زادائی از منطقه و مناطق مشابه باز کرد، از منطقه “بشاگرد” به بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در امر مطالعات توسعه روستایی را پیوست و حدود 70 طرح هادی روستائی در استانهای مختلف کشور به انجام رساند.
استاد حسینی کتابها و مقالات زیادی را درباره روستاها و فرهنگ غنی روستائی کشورمان به چاپ رسانیده، از جمله: کتاب زاینده رود، از سرچشمه تا مرداب گاوخوانی، که خود برای نوشتن این کتاب، این مسیر را با چند بار با پای پیاده طی کرده، و مدیریت سنتی و تقسیم نامه آب رودخانه را که در طوماری به نام طومار شیخ بهائی به صورت ده به ده و مزرعه ه مزرعه درج شده است، با دقت کافی مطالعه کرده و از متن سیافی به متن امروزی بر گردانده، و آن را از بهترین نوشته هائی می داند که تا کنون درباره زاینده رود نوشته است. کتاب دیگر او مدخلی بر جغرافیای روستانشینی است که این مبحث برای اولین بار در کشور توسط ایشان به گونه ای سیستمی و با هدف حصول به نتایج کاربردی در زمینه توسعه روستائی کشور، پیگیری شده و تجارب پدرانمان را در مدیریت منابع طبیعی و انسانی روستائی در پیش رو قرار می دهد، و با تحلیل آن سنتها طریق بهروز کردن آنها را نشان می دهد تا به قول استاد امروزیان و آیندگان را به کار آید. این کتاب به عنوان کتاب برتر سال 1381 در رشته های تاریخ و جغرافیا بر گزیده شد. استاد سیّدحسن حسینی ابری، مردی که زندگی اش در خدمت صادقانه به علم و اندیشه و فرهنگ و مردمان این سرزمین سپری گشت، پس از این همه تلاش خستگی ناپذیر بازنشسته شد و در عین حال علاوه بر تحقیق و مطالعه و پژوهش، به صورت حق التدریس در گروه جغرافیای دانشگاه اصفهان به تدریس بعضی از واحدهای درسی مشغول بود، تا اینکه در یکی از همین روزهای نه چندان دور، در تاریخ 22/3/89 دانشکده ادبیات فقدان این استاد فرزانه را لباس اندوه برتن کرد و در تاریخ 23/3/89 پیکر پاکش را دیدگان اشکبار استادان، دانشجویان و همکاران، از جلوی در ورودی دانشکده تا آرامگاه ابدی اش بدرقه کردند؛ روش شاد.
منبع:معرفی دانشکده ادبیات و علو انسانی، به اهتمام دکتر اصغر منتظر القائم
گردآوری توسط: سیّدحسام سیّدحسینی